ایا وکیلم

ساخت وبلاگ

موضوعات وب

امکانات وب


♫PlaySong♫


انتخاب بهترين وبلاگ ماه
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->

معرفي صفحه به دوستان

* نام شما

ايميل شما *

ايميل دوست شما *

ايميل دوست ديگر شما

-->-->-->چشمگیر

چشمگیر

-->-->-->-->-->-->چشمگیر







-->-->-->

کد متحرک کردن عنوان وب

-->-->-->

-->-->-->
داستان روزانه
-->-->-->
ابزار وبلاگ نويسي
-->-->-->ابزار وبلاگ نويسي
-->-->-->

داشتم خاطرات یکی از دوستامو که ازدواج کرده میخوندم دیدم جالبه پس

شماهم بخونید

فقط یه نکته نظر فراموش نشه

با نزدیک شدن به فردا که هژده اسفند باشه ، یهو پرت شدم به هژده اسفنده

هفت سال پیش.

چقد زود تموم شد این هفت سال.چقد زود بزرگ شدیم . چقد زود در

کنارت بیست و پنج ساله شدم.

تو اون موقع هم سن الان من بودی،مشتاق و پر انرژِی، پر از شورو

حرارت و گاهی هم پر از هوس . هوس این که یه گوشه ای من و تو

 تنها بشیم . یاد جوونی هات به خیر.

به قول بعضی ها "هر چی پر داشت باهم پروندیم...هر چی آتیش باهم

سوزوندیم ".یادمه تا از اتاق عقد اومدیم بیرون بدون اینکه از کسی

خجالت بکشی دستمو آوردی بالا و بوسش کردی وبعدش گفتی که :

تا حالا با کسی این کارو نکردم ، تو برام خیلی با ارزشی .

یادته همون روز که تو خونه ی شما دعوت بودیم من پیش مامانم

نشسته بودم ؟ یواشکی اومدی و نشستی اون یکی سمت مامانم واز

پشت سرش با یه چشمک و علامت سر بهم اشاره کردی که بیا بریم

تو اتاقم؟

اولش که صغری وکبری چیدی  تا به مراد دلت برسی . دفتر خاطرات

 و آلبوم عکسای  قدیمی ت رو نشونم دادی وبعدش حوصله ت سر

رفت وطاقت نیاوردی . دقیقا رفتی سر اصل مطلب....

از خجالت دلم میخواست زمین و با قاشق بکنم برم توش . تو اما ....

" طعم اولین بوسه ی عشق هنوز هم از یادم نرفته"

هنوز وقتی به اون خاطره ها فکر میکنم ، مشامم از بوی عطری که

اون روز روی پیرهنت بود پر میشه .

یادته اولین قرار و مدارهای زندگیمونو اون روز گذاشتیم؟

یک شون این بود که بعد عروسی یه قلک بزرگ سفالی میگیریم تا

هر روز که میری سر کار توش پول بندازی و بعده چن وقت که

حسابی پر شد ، من به نفع خودم ازش استفاده کنم؟

یادش به خیر ،

چه دورانی بود ! حالا من و تو ، سختی ها و قشنگی های این راه

هفت ساله رو باهم اومدیم.کدوم دوستت میتونست هفت سال مدام

در کنارت باشه و کدوم دوستم؟

حالا بعده این همه سال نه خبری از اون قلکه هست و نه از ریالی

که تو اون قلک کذائی انداخته باشیم و نه از خیلی قرارای دیگه مون ...

ولی تو عزیزم ، بهتر از اونا رو بهم هدیه دادی ، باور کن .

به خاطر همه ی مهربونی هات ،ممنونتم .

 و به خاطر همه ی لجبازی ها و بچه بازی هات دلم میخواد سر

 بذارم به بیابون اما صد افسوس که نمیشه......من رفیق نیمه راه نیستم.

آخه شوهر به گلی تو (الکی) کجا میتونم پیدا کنم؟

همیشه این موقعه سال که میشه من بی چون و چرا یاد اتاق عقد و

شیرین عسل بازی جنابعالی واتاق خوابت و ... و کلی ماجرای

دیگه می افتم .

همه ی اینا مقدمه ای بود تا بهت بگم :

از این که هفت سال پیش منو محرم اسرار و جسم و روحت کردی،

ممنونتم .

" فردامون مبارک "

˙·٠•ღ❤بی صدا فریاد کن❤ღ•٠·˙...
ما را در سایت ˙·٠•ღ❤بی صدا فریاد کن❤ღ•٠·˙ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : بهناز gdgh بازدید : 783 تاريخ : جمعه 15 شهريور 1392 ساعت: 2:17

لینک دوستان

نظر سنجی

تا حالا شده دلت واسه خل بازیای یه نفر تنگ بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟